- پیش قدمی
- پیشگامی
معنی پیش قدمی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کسی که زود تر از دیگران بکاری اقدام کند
حالت و کیفیت پیشقدم سبقت
کسی که جلوتر از دیگری به راهی برود یا به کاری اقدام کند، پیش گام
آنکه چون فیل گام تواند برداشت کسی که مانند فیل راه رود پیل گام: برق جه باد گذر یوز دو و کوه قرار شیر دل پیل قدم گورتک آهو پرواز. (منوچهری)
آنکه نخست بکاری در آید مقدم سابق، آنکه بر دیگران سابقه دوستی و خدمتگزاری دارد، (فتوت) بزرگ قوم کبیر شیخ پدر مقدم قاید راس الحزب